من و تو!!!

ساخت وبلاگ
این قضیه مال ماه آبان هست.یک شب من و آترین داشتیم توی شمال مامانی، قدم میزدیم و با هم حرف میزدیم، آترین تازه شروع کرده بود به ساخت اسلایم.آترین: مامان میدونی همه چیز به خواست ماست، یعنی الان این درخت رو‌تو درخت میبینی ولی اگر بخوای میتونی چیز دیگه ای ببینی، یا حتی در مورد بوها!مثلا من کف ریش پدر( برای اسلایم از کف ریش استفاده میکرد.) بعضی وقت ها خیلی خوشبو هست و بعضی وقت ها بد بو هست. اونکه بوش عوض نمیشه، این بستگی به من داره که اون روز بوی خوب بده یا بد!قربون دختر فیلسوف خودم برم، عاشقتم که اینقدر قشنگ به مسائل نگاه میکنید، در حالیکه خیلی از بزرگ ترها هنوز به مفهوم خیلی از مسائل نرسیدند و نخواهند رسید. من و تو!!!...
ما را در سایت من و تو!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbod1387 بازدید : 124 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 22:34

توی این شرایط کرونایی آترین دیروز مریض شد با تب خیلی بالا، از ۳۹.۵ یا ۴۰ پایین تر نمیومد.باربد عاشق پی اس فایو هست و معمولا وقتی در حال بازی هست حواسش به هیچ چیز نیست، ولی دیروز به خاطر آترین از بازیش زد و اومد باهاش فیلم دید که حواس آترین پرت بشه، یا کمکش میکرد تا دم دستشویی دستش رو میگرفت و میبرد، یا هی میومد و حال آترین رو میپرسد و ...خواستم اینجا بگم، باربد قشنگم، مرد مهربونم، پسر دوست داشتنی من، بهت واقعا افتخار میکنم و روزی هزار بار خدا رو به خاطر داشتنت شکر میکنم.آترین زیبای من، دختر دوست داشتنی من ، به تو هم افتخار میکنم و به خاطر داشتنت روزی نیست که خدارو شکر نکرده باشم.خدای مهربون ممنونم به خاطر داشتن این دو فرشته زندگیم، که فکر نمیکنم هیچ وقت برای من کسی بهتر از این دوتا وجود داشته باشه، خدایا شکرت من و تو!!!...
ما را در سایت من و تو!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbod1387 بازدید : 176 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 22:34

باربد مدرسه حلی میره( تیزهوشان)،از طرف مدرسه قرار بود به مناسبت آخرین امتحان ببرنشون پینت بال، پدر: خب ۵شنبه آترین و باربد میرن پینت بال و ..مامان( من من و تو!!!...
ما را در سایت من و تو!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbod1387 بازدید : 133 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 22:34